گنجنامه
دخترم
این بار برای تو می نویسم
تو عزیزدلم که همیشه بدون اینکه بدانی با وجودت سختیها را برایم آسان نمودی و مرهم دردهایم بودی
و همیشه با دیدنت معجزه ای رخ می دهد
وقتی کنارم هستی تمام دردهایم را فراموش می کنم
وقتی شادمانه می خندی و به یکدیگر عشق می ورزیم دنیا از آن من است
حال که تو را دارم دیگر از خدای خود چه می خواهم
دلبندم همیشه بخاطر وجود نازنینت خدا را شاکرم
از اینکه مهر مادری را در وجودم به ودیعه نهاد و مرا لایق آن دانست بسیار مسرورم
امیدوارم که بتوانم آنطور که خدا راضی باشد برایت مادری نمایم
اول پوزش بابت بی کیفیتی عکسهال چون با تبلت گرفتم
امروز 10 خرداد من و آندیا و بابا با هم رفتیم گنجنامه به مناسبت تحویل گرفتن ماشین
در ضمن آندیای عزیزم ما هرجا می ریم تو با دمپایی میای چون کفشهات پات رو اذیت کرده دیگه از عید تا الان کفش نمی پوشی و زود دمپایی می پوشی و راه می افتی