جشن تولد سه سالگیت مبارک
چه روز قشنگی بود روز شکفتنت
روزی که خدا یکی از فرشته هاشو واسه ما فرستاد
و امروز تکرار اون روز قشنگ خداست
آندیا جونم
دختر مهربونم
تولدت مبارک!
از خدا میخام حافظت باشه
ورودت رو به دنیای چهار سالگی تبریک میگم.
آندیای عزیزم امروز18/2/94 مامان عاطفه جشنی تو خونه مامان جون برگزار کرد چون تولد خودت 6 فروردین بود من نتونستم برات جشن بگیرم بخاطر همین در این تاریخ مهمانی رو برگزار کردم و من اعتقاد دارم مهم نیست در چه تارخ جشن رو بگیرم فقط هدف خوشحال بودن تو بود
مهمانها به قرار زیر بود : مامان عاطفه - مامان جون- خاله شهلا (فرناز جون -مهدی -عمو محمد)دایی حمید (شهرزاد جون و پارسا ) دایی افشین (شیرین جون - بردیا ) خاله عارفه (عمومحسن ) خاله ناهید (آقا تقی ) دایی امیر (فاطی خانم -پویا -پریا ) شیما جون (عموم مهرداد ) عمو فتاح (سمیرا جون - لنا جون ) خانم گوهریان مامان شیرین (حسین آقا)
حالا نو بت هدایا مامان عاطفه اسکوتر - دایی افشین 30000 تومان - دایی حمید 50000 تومان دایی امیر خرس سرویس گردنبند کیتی و گیر سر -فرزانه جون(دوست مامان عاطی) تختخواب عروسک - عمو فتاح 20000تومان -شیما جون 20000 تومان - خانم گوهریان 30000 تومان - پارسا انگشتر- مامان جون گردنبند کفشدوزک -خاله عارفه کیف - خالهه شهلا 35000 تومان - فرناز جون دمپایی روفرشی- مهدی رژلب
راستی دلیل اینکه دو تاکیک گرفتیم ترسیدم تو کیکها رو به کسی ندی بخوره گفتم اگه یکی رو نداد بالاخره او ن یکی رو بدی البته پرنسس من خیلی خانمتر از این حرفها بود
تولدت عزیزم مبارک الهی صد و بیست ساله شی دختر گلم