اولین تئاتری که آندیا جونم دید
چیزی در کلامم نیست
جز دوستت دارم هایی که واژه نیستند
مثل دم در پی بازدم حیاتم را رقم می زنند
آندیا جون روز جمعه 5 دی من و تو به اتفاق بقیه اعضا خانواده به تماشای تئاتر یوتاب که پریا جون (دختر دایی مامان عاطی ) در او ن نقش داشت رفتیم اولش تو ترسیدی چون صحنه تاریک بود و مدام جیغ می زدند ولی بعد که گفتم پریا جون از دستمون ناراحت میشه مثل خانم های بافرهنگ و هنر دوست نشستی ومنو محکم بغل می گرفتی و این گل هم تقدیم به پریا جون و همه هنرمندان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی