آندیای گلم با عروسکهاش لنا
عروسک قشنگ من، قرمز پوشیده
تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار، اونو خریده
قشنگتر از عروسکم ، هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد، اونوقت لالا کن
عروسک قشنگ من، قرمز پوشیده
تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده
این دوتا عروسکهات بودند که اسمشون لنا بود و هرجا می رفتیم با خودت می بردی اولش یکی از این لنا ها رو داشتی ولی چون خراب شد یکی دیگه هم برات خریدم وبرات اونی که خراب بود قایم کردم ولی وقتی مامان جون خانه تکانی کرد پیداش کردی و دیگه از اون به بعد اسم یکی از لنا ها رو گذاشتی لنا کوشولو و با روسری مامان جون می پیچیدشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی