آندیا جونی و اسباب بازی هاش
کی بود کی بود؟
یه توپ پَرپَری بود
پراش از این وَری بود
دیدم پراشو بسته
روی درخت پارکمون نشسته
حرف نمی زد ساکت بود
قهر با دو تا راکت بود
راکت ها روی نیمکت
هر دو تاشون ناراحت
باد اومد و هل داد و توپه افتاد
اونا رو با هدیگه آشتی شون داد
آندیا جان این اسباب بازی مورد علاقه تو بود که برات از آستارا خریده بودم بهش می گفتن توپ دیوانه وقتی داشتیم از پیش فروشنده این توپه رد می شدیم به تو این توپ رو داد و ما مدام می گفتیم نه آقا می ترسه ولی تو با این که پنج ماهه بودی راحت تو دستت گرفتی و حتی خوشت هم اومد و ما مجبور شدیم بخریم و طوری تو از این توپه خوشت می اومد که دیگه همه می دونستند ولی یک روز یک بچه شیطون بلا به جای توپ فوتبال توپ تورو گرفت شوت کرد و زد به دیوار و..........
این خیمه هم مخفیگاه تو بود و تو مدام می رفتی توش پنهان می شدی و ما رو صدا می کردی تا بیایم تو رو پیدا کنیم ولی یک روز که برای بار اول این خیمه رو زده بودم تو رفتی قایم شدی و صدات هم در نمی آمد من هرجا رو می رفتم می گشتم تو چیزی نمی گفتی تا بعد از پنج دقیقه دیدم تو رفتی اینجا نشستی
این هم بوفه اسباب بازی های تو که الان اسباب بازی هات همه تغییر کرده