آندیا جونمآندیا جونم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

دخترمن آندیا

آندیا خانم بفرما چای

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تور را د ر انحصار قطره های اشک نبینم دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد همیشه از حرارت عشق گرم باشد من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کم که هیچگاه غروب نکند                                       &n...
23 دی 1394

برف بازی دخترم

دخترکم ، عزیزکم دست های کوچکت رو می گیرم تا بلند شوی ، راه بروی، لذت زندگیم همین است می خواهم آغوشم مادرانه ترین آغوش دنیا باشد برای تو .... می خواهم به تو یاد بدهم کلمه کلمه عشق را ،زندگی را مادر بودن شیرین است، آنقدر که حتی فکر نوازش کردن صورت پاک و معصوم تو مرا برد تا اوج..... سهم من از دنیا دختر کوچکی ست  به بزرگی تمامی عشق های دنیا......                                             ...
23 دی 1394

شب یلدای 94

شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.   ...
23 دی 1394

آندیا در برنامه عموحمید

  تو همونی که من آرزوشو داشتم آندیا  جونم تو همون جای خالی قلبم   تو بودی و من نمیدونستم کی میای و چه خوب و بجا اومدی ... دخترم   همدمم   رفیق تنهایی های من    همراه کوچولوی من همیشه شاد بمون و شاد زنگی کن و اونطوری که خودت دوست داری زندگی کن نه اونطوری که دیگران دوست دارن . آندیا  جونم عمرم    نفسم     تمام هستی من     عاشقانه دوست دارم مادر                                     ...
23 دی 1394

آندیا وتله کابین

دختر عزیزم بدان : سه چیز را با احتیاط بردار==== قلم ، قدم ، قسم سه چیز را پاک نگه دار =====چشم ، لباس، خیال سه چیز را بکار گیر ======عقل ، همت ، صبر سه چیز را از خود دور نگه دار ==== افسوس ، فریاد ، نفرین سه چیز را آلوده نکن ===قلب ، زبان ، چشم سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن ==== خدا ، مرگ ، آخرت ...
23 دی 1394

کیک تولد ماما ن عاطی

بچه که دختر باشه..............مونس مادر میشه........ دختر خیلی عزیزه..........همش زبون میرزه............. نون برنجی دختر..............نازک نارنجی دختر.......... دختر گل تو باغاست...............چشم و چراغ باباست       امروز تولد من بود که تو و بابات منو سوپرایز کردید و رفتید برام کیک خریدید و  این کیک سلیقه تو بود و تو زود کیکم رو به این روز نشاندی  مرسی از هر دوی شما الهی مامان قربون دستات بشه عزیزم     ...
21 دی 1394

جمعه پاییزی

چقدر ارامم دخترکم که تو هستی....... که کنارمی و همیشه در قلب منی..... به معصمومیت کودکانه ات قسم.....بیشتر از هر مادر دیگری عاشقت هستم.... بعد از دردی شیرین پا به این دنیا گذاشتی و همه ی دنیای من شدی..... دغدغه ی هر روز من بودن توست.... نفس کشیدنت....... ایستادنت....... خندیدنت......                                                           &n...
21 دی 1394